پیام خود را بنویسید

جستجو در مقالات منتشر شده


۳۸ نتیجه برای سن

سید ابوالفضل ذاکریان، مرضیه عباسی‌نیا، فاروق محمدیان، اسعد فتحی، عبدالرسول رحمانی، ایمان احمدنژاد، مهدی اصغری،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: در حالی که تلاش های زیادی برای تعیین کیفیت زندگی پرسنل های بیمارستانی انجام شده است؛ اما مطالعات محدودی در جهت شناسایی فاکتورهای تاثیرگذار بر کیفیت زندگی این کارکنان صورت گرفته است. هدف از مطالعه حاضر بررسی و تاثیر بارکاری و ارتباط آن با کیفیت زندگی پرسنل بیمارستان می باشد.

مواد و روش­ها: در این مطالعه توصیفی - تحلیلی ۲۰۰ نفر از پرسنل دو بیمارستان بزرگ دانشگاه علوم پزشکی تهران(بیمارستان های امام خمینی و شریعتی) به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات ۳ پرسشنامه مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه کیفیت زندگی(۳۶-SF) و پرسشنامه بار کاری NASA-TLX بودند .برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از SPSS نسخه ۱۸ و از آمار توصیفی و آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن استفاده شد.

یافته­ ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که میانگین نمره کل کیفیت زندگی و نمره کل بار کاری افراد به ترتیب ۱۸±۵۰ و ۹/۱۳±۷/۶۹ می باشد. نتایج مطالعه نشان داد که در تمام ابعاد کیفیت زندگی و همچنین میانگین نمرات پرستاران با دو گروه دیگر اختلاف معناداری داشته و از دو گروه دیگر (پرسنل آزمایشگاه و کارکنان اتاق عمل) کمتر بوده است(P<۰,۰۱). همچنین بار کاری نیز در پرستاران نسبت به دو گروه دیگر بالاتر می باشد. نتایج مطالعه نشان می دهد که رابطه معنی دار و معکوس میان بار کاری و کیفیت زندگی وجود دارد(P=۰,۰۰۴,r= -.۳۰۶).

نتیجه­ گیری: نتایج مطالعه حاضر به نقش و تاثیر مدیریت و سرپرستان جهت انجام مداخلات مؤثر در جهت بهبود کیفیت زندگی و بار کاری تاکید می کند. بنابراین انجام مطالعات بیشتر در آینده در جهت شناسایی دیگر فاکتورهای تاثیر گذار بر کیفیت زندگی و بار کاری پیشنهاد می گردد.

Normal ۰ false false false EN-US X-NONE FA
مهتاب عزیزی، زینب بارونی زاده، مجید معتمدزاده،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده

Normal ۰ false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer۴

مقدمه: آسیب‏های اسکلتی- عضلانی یکی از عوامل شایع آسیب‏های شغلی و ناتوانی در کشورهای صنعتی و در حال توسعه می‏باشد. روش RULA یکی از بهترین روش‏های ارزیابی پوسچر برای ارزیابی اندام‏های فوقانی است. هدف مطالعه حاضر بررسی پوسچرهای کاری به روش RULA و انجام مداخلات ارگونومیکی در واحد کنترل کیفیت یک شرکت تولیدی شیشه بود.

مواد و روش­ها: این مطالعه از نوع مداخله‏ای می‏باشد که در ایستگاه‏های کاری آینه کنترل یک شرکت تولیدی شیشه انجام گرفت؛ به منظور ارزیابی پوسچر کارگران قبل و بعد از مداخله، از روش RULA استفاده شد. پس از تجزیه و تحلیل داده‏ها، اقدامات اصلاحی مهندسی پیشنهاد و در تمام ایستگاه‏ها اجرا گردید.

یافته­ ها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که ۴۰% شاغلین دارای امتیاز نهایی ۶، ۴۰% دارای امتیاز نهایی ۷ و ۲۰% دارای امتیاز نهایی ۵ می‏باشند. بنابراین ۶۰% ایستگاه‏های دارای سطح اقدام اصلاحی ۳ (به معنی مطالعه فزون‏تر و مداخله ارگونومیک در آیندهای نزدیک) و ۴۰% دارای سطح اقدام اصلاحی ۴ (به معنی مطالعه فزون‏تر و مداخله ارگونومیکی فوری) بودند. پس از مداخله ۲۰% ایستگاههای کاری دارای سطح اقدام اصلاحی ۳ و ۸۰% دارای سطح اقدام اصلاحی ۲ بودند.

نتیجه ­گیری: به منظور پیشگیری از اختلالات اسکلتی- عضلانی و افزایش بازده کاری و ارتقاء سلامت نیروی کار، با تعامل مثبت تیم تحقیق و همکاری شایان توجه مدیریت شرکت، مداخله مهندسی در کلیه ایستگاه‏های مورد مطالعه، طراحی و اجرا شد و سطح ریسک بطور اثربخشی کاهش یافت.


بهزاد کرمی متین، آذر مهرابی متین، منصور ضیائی، زینب نظری، حامد یارمحمدی، فرامرز قره گوزلو،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: کارگران معادن سنگ و صنایع سنگبری‌، وظایفی از جمله حمل و جابجایی بارهای سنگین را به صورت مکرر و طولانی مدت انجام می‌دهند و در معرض ریسک بالایی از اختلالات ترومای تجمعی می‌باشند. هدف مطالعه حاضر تعیین‌ میزان شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی و ریسک پوسچرهای کاری در بین کارگران سنگبری‌ها و معادن سنگ می‌باشد. مواد و روش کار: این مطالعه توصیفی-تحلیلی و مقطعی در سال ۱۳۹۲ بر روی ۶۳ نفر از کارگران سنگبری و ۴۶ نفر از کارگران معادن سنگ کرمانشاه انجام پذیرفت. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه استاندارد نوردیک، چارت نقشه بدن و روش ارزیابی ریسک REBA جمع‌آوری گردید. آزمون‌‌های Independent t-test و Mann-Whitney برای مقایسه‌ها و آزمون‌های Pearson و Spearman برای سنجش همبستگی به کار برده شد. سطح معنا‌داری آزمون‌ها ۰۵/۰ در نظر گرفته شد. یافته‌ها: بیشترین میزان شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی در هر دو گروه کارگران سنگبری‌ها و معادن سنگ مربوط به ناحیه کمر و به ترتیب ۵۴% و ۳۹% بود. امتیاز نهایی REBA در کارگران سنگبری‌ها و معادن سنگ به ترتیب برابر ۴۵/۱±۰۶/۹ و ۱۸/۱±۶/۴ بود. در کارگران سنگبری‌ها بین سن، سابقه کار و BMI با اختلالات اسکلتی-عضلانی و در کارگران معادن بین سن، سابقه کار با این اختلالات ارتباط معناداری یافت شد (۰۵/۰P<). نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که سطح ریسک REBA و شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی در اندام‌های بدن کارگران سنگبری‌ها در نواحی شانه، مچ دست، دست، کمر، ران، زانو، ساق و مچ پا بیشتر از کارگران معادن سنگ بود.
- جواد طایفه رحیمیان، - علیرضا چوبینه، - ناصر دهقان، - رعنا طایفه رحیمیان، - هادی کلاهی، - مصطفی عباسی، - مجتبی عباس زاده،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: اختلالات اسکلتی- عضلانی یکی از عوامل شایع آسیب های شغلی و ناتوانی در کشورهای صنعتی و کشورهای در حال توسعه است. این مطالعه با هدف ارزیابی شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی و ارزیابی سطح ریسک ابتلا به این اختلالات در جوشکاران یک صنعت تولید سازه‌های فلزی انجام شده است.

مواد و روش‌ها: این مطالعه توصیفی- تحلیلی به روش سرشماری در روی ۲۴۳ نفر از جوشکاران شاغل در یک صنعت تولید محصولات فلزی انجام شده است. میزان شیوع علائم اختلالات اسکلتی- عضلانی با استفاده از پرسشنامه نوردیک بررسی شد. به منظور ارزیابی خطر ابتلا به اختلالات اسکلتی- عضلانی از روش QEC استفاده شد. آنالیز داده‌ها با استفاده از شاخص‌های آمار مرکزی و آزمون تی و کای دو انجام گرفت.

یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که شیوع علایم اختلالات اسکلتی- عضلانی به‌ترتیب در نواحی کمر، تنه و زانو بالاترین میزان را دارد. نتایج ارزیابی به روش QEC نشان داد که در ۶/۶۴ درصد موارد سطح ریسک ابتلا به اختلالات بالا و بسیار بالاست.

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی ناشی از کار در بین جوشکاران مورد مطالعه بالا است. بر اساس نتایج به‌دست آمده، عمده ترین مشکل ارگونومیکی در شغل جوشکاری، پوسچر نامطلوب، بلند کردن و حمل دستی بار و خمش و پیچش کمر می باشد. افزون بر این، نتایج این مطالعه نشان داد که روش QEC می تواند برای تعیین ریسک خطر ابتلا به اختلالات اسکلتی عضلانی نتایج قابل اعتمادی را ارایه دهد Normal ۰ false false false EN-US X-NONE AR-SA
شیرازه ارقامی، حمید قنبری راد، قاسم ظهیریان،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه وهدف: نوبت‌کاری پدیده‌ای اجتماعی است که می‌تواند اثرات نامطلوبی بر زندگی انسان داشته باشد. با توجه به الزام نظام نوبتی کار در بیمارستان‌‌ها، مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت سلامت کارکنان نوبت‌کار بیمارستان انجام شده است. روش بررسی: این مطالعه به‌صورت مقطعی در یکی از بیمارستان‌های واقع در شهرستان رزن انجام شد. حجم نمونه برابر ۱۲۰ نفر شامل کلیه کارکنان نوبت‌کار اعم از درمانی، اداری، خدماتی بوده است. ابزار گردآوری داده‌‌ها نیز در این مطالعه پرسشنامه SOS بوده است. تجزیه و تحلیل داده‌‌ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفته است. یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که ۳/۹۸درصد مشکلات مربوط به اثرات نوبت‌کاری بر زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی و ۹/۸۴درصد مربوط به اختلالات اسکلتی- ماهیچه‌ای می‌باشد. رضایت از برنامه چرخش نوبت‌کاری با متغیرهای انتخاب داوطلبانه نوبت‌کاری، شکل چرخش در نوبت‌کاری، اثرات نامطلوب نوبت‌کاری بر زندگی فردی، اثرات نامطلوب بر زندگی خانوادگی ارتباط معنی‌دار نشان داد (۰۵/۰p<). در عوض متغیرهای شیوع بی‌خوابی، اثرات نامطلوب بر زندگی اجتماعی و مشکلات اجتماعی رابطه معنادار نشان نداد. بحث و نتیجه‌گیری: با وجود نارضایتی‌های نسبت به نوبت‌کاری و علاوه بر آن تحمیل شیفت‌های کاری به افراد بهتر است انتخاب افراد به‌صورت داوطلبانه در نظام نوبت‌کاری صورت گیرد.
زهرا خدابخشی، سیدامین سعادتمند، مهرداد عنبریان، رشید حیدری مقدم،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: ناراحتی‌های اسکلتی-عضلانی ناشی از کار در کاربران رایانه از شیوع بالایی برخوردار است. هدف این مطالعه ارزیابی ارگونومیک خطر ابتلاء به اختلالات اسکلتی- عضلانی کاربران کامپیوتر و تأثیر ۸ هفته تمرینات اصلاحی بر کاهش دردهای اسکلتی- عضلانی بود.

مواد و روش‌ها: در مرحله اول وضعیت بدنی و ناراحتی‌های اسکلتی-عضلانی ۸۴ نفر از کاربران کامپیوتر ادارات تویسرکان با استفاده از روش  RULAو پرسشنامه نوردیک ارزیابی شد. در مرحله بعدی ۳۰ نفر جهت شرکت تمرینات اصلاحی به دو گروه ۱۵ نفری کنترل و تجربی تقسیم و پس از ۸ هفته مجدد ارزیابی شدند. داده‌ها با استفاده از روش آماری t مستقل و همبسته تجزیه‌وتحلیل شدند.

یافته‌ها: میزان شیوع درد به ترتیب در نواحی گردن، کمر، شانه، ناحیه پشت، مچ دست، آرنج و زانوها درصد بالایی در افراد مورد مطالعه مشاهده شد. در واکاوی پوسچر، ۱/۶۳ و ۶/۵۳ درصد آزمودنی‌ها به ترتیب در اندام‌های چپ و راست در سطوح اقدامی دو، ۲/۳۲ و ۱/۴۴ درصد در سطح اقدامی سه و ۴/۲ درصد نیز در ناحیه راست بدن در سطح چهار قرار داشتند. پس از مداخله برنامه تمرینات اصلاحی، در اندام‌های فوقانی گروه تجربی۳/۳۸ درصد (۰۰۱/۰p=) و در اندام تحتانی ۷/۳۸ درصد کاهش معنی‌دار درد مشاهده شد (۰۰۶/۰=p).

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد فراوانی اختلالات به‌ویژه در نواحی گردن، کمر، شانه، پشت و مچ دست در گروه مورد مطالعه بالاست و تمرینات اصلاحی منتخب قادر بود موجب کاهش درد و سطح خطر شود. 


مهتاب عزیزی، محسن علی‌آبادی، رستم گلمحمدی،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده

 

مقدمه: در سال‏های اخیر استفاده از لامپ‏های فلورسنت فشرده در سطح کشور با هدف بهینه‌سازی مصرف انرژی افزایش یافته است. با توجه به اهمیت اثرات بهداشتی منابع روشنایی، هدف پژوهش حاضر بررسی شدت میدانهای الکترومغناطیسی انتشار یافته از لامپهای فلورسنت فشرده متداول هست. 

مواد و روش­ ها: در این مطالعه ۵۴ حباب لامپ فلورسنت فشرده از لامپ‌های تولید شرکت‌های داخلی و خارجی مورد بررسی قرار گرفت. شدت میدان‏های الکترومغناطیسی در دو محدوده‏ فرکانسی خیلی پایین و فوق‌العاده پایین به ترتیب با استفاده از دستگاه‏های مدل HI ۳۶۰۳ و HI ۳۶۰۴ شرکت Holaday اندازه‏گیری شد. داده‏ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS تحلیل گردید.

یافته‌ها: شدت میدان الکتریکی و مغناطیسی انتشار یافته از لامپ‌ها با افزایش فاصله از منبع کاهش یافت. در نقطه مرجع (۲۵ سانتیمتری)، شدت مؤثر میدان الکتریکی در محدوده فرکانسی خیلی پایین و فوق‌العاده پایین به ترتیب ۲۵/۲ و ۳۹/۱۵ ولت بر متر و شدت میدان مغناطیسی به ترتیب ۴۷/۰ و ۴۱/۹ میلی‌آمپر بر متر تعیین گردید که کلیه مقادیر پایین‏تر از حدود مجاز کشوری بود. همچنین شدت مؤثر میدان الکتریکی و مغناطیسی برحسب شرکت سازنده اختلاف معناداری داشت (۰۵/۰P <) شدت میدان الکتریکی و مغناطیسی انتشار یافته از لامپ‏ها با افزایش فاصله از منبع کاهش یافت.

نتیجه‌گیری: علیرغم پایین بودن شدت میدان‏های الکترومغناطیسی لامپها از حدود مجاز، با توجه به عدم دستیابی به شواهد قطعی در خصوص اثرات بیولوژیکی میدان‏ها، کاهش هر چه بیشتر مواجهه عمومی تا حد ممکن و منطقی ضروری است. در این راستا استفاده از لامپ‏های روشنایی با کیفیت مطلوب و استاندارد توصیه می‏گردد.


عبدالله حیاتی، افشین مرزبان، محمد امین آسودار،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: با وجود معرفی و توسعه­ مکانیزاسیون کشاورزی در بخش دامپروری کشور، هنوز هم انجام بسیاری از امور دامپروری به فعالیت فیزیکی قابل توجهی نیاز دارد. انجام فعالیت­های مربوط به دامپروری به‌خصوص عملیات شیردوشی مستلزم وضعیت و حرکات بدنی نامناسب است که این موارد باعث افزایش خطر بروز اختلالات عضلانی-اسکلتی در کارگران شیردوش می­شود.

مواد و روش­ها: در مطالعه­ی حاضر فشار کاری وضعیت بدن کارگر در حین عملیات شیردوشی در ایستگاه دامپروری دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان و دامداری­های گاو شیری واقع در شهرستان رامهرمز مورد ارزیابی قرار گرفت. ارزیابی­­ها روی سه روش شیردوشی سنتی (دستی)، استانشیون (شیردوش سیار تک‌واحدی) و جایگاه آزاد نوع تاندم (دارای شش جایگاه) صورت پذیرفت. ارزیابی فشار کاری وضعیت بدن در حین کار با استفاده از روشی تلفیقی روی ۳۴ کارگر شیردوش مرد انجام گرفت.

یافته‌ها: این ارزیابی­ها نشان داد که در شیردوشی­های دستی و استانشیون به دلیل کار در ارتفاع پایین اغلب نواحی بدن بیش از ۷۰ درصد از زمان شیردوشی در پوسچر خمیده قرار داشتند. در نقطه­ مقابل در شیردوشی تاندم به دلیل کار در ارتفاع بالا بیش از ۹۰ درصد از زمان شیردوشی بدن در پوسچر قائم و ایستاده قرار داشت. همچنین در مورد وضعیت انگشتان دست کارگر، حالت «حلقه شدن پنج انگشت» در هر سه روش شیردوشی غالب بود.

نتیجه‌گیری: خم شدن طولانی‌مدت کمر در روش شیردوشی سنتی و استانشیون و سر پا ایستادن طولانی‌مدت در روش تاندم می­توانند باعث بروز درد و اختلالات عضلانی-اسکلتی در ناحیه­ کمر در بین کارگران شیردوشی سنتی و مکانیزه شود. در مورد پوسچرهای مربوط به انگشتان دست، با افزایش میزان مکانیزه شدن در فرآیند شیردوشی، پوسچرهای طولانی‌مدت، متناوب و مکرر برای انگشتان دست کارگران شیردوش کاهش می­یابد.


آرام تیرگر، سید احسان سمائی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: یکی از روشهای متداول در بررسی علمی مجلات، روش تحلیل محتوا است. با توجه به کمبود مطالعات از این نوع در ارگونومی، و از سویی نیاز مبرم به اطلاعاتی در خصوص سمت و سو و ویژگیهای پژوهشهای انجام شده و به منظور برنامه ریزیهای هر چه دقیقتر، این مطالعه با هدف تحلیل محتوای تولیدات علمی حوزه سلامت کار با تاکید بر ارگونومی طراحی گردید.

روش کار: این مطالعه بصورت مقطعی در میان مقالات منتشره از سوی چند نشریه تخصصی فارسی و لاتین داخلی با حداقل سهسال پیشینه انتشار برای دورهای دهساله از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۳ انجام شد. دادهها از طریق تمام شماری نمونهها بهکمک چکلیستی محققساخته و با استفاده از روش تحلیل محتوا جمع آوری گردید.

یافتهها: دادههای حاصل از استخراج ۹۲۷ مقاله از ۵ نشریه تخصصی طی یک دهه، نشان داد که بیشترین سهم از پژوهشها، مربوط به موضوع ارگونومی (۲۷/۲۴ درصد) است. ابزار پژوهشی مورد استفاده در مقالات ارگونومی عمدتاً پرسشنامه (۷۷/۶۹ درصد) بود. با توجه به نوع مطالعات، تنها ۵۵/۱۵ درصد از پژوهشهای حوزه ارگونومی مداخلهای بود.

نتیجهگیری: انتشار مقالات با موضوع ارگونومی طی دهه اخیر روند روبه رشد داشته است. اکثر پژوهشها با تاکید بر سلامت جسمی انجام پذیرفته و از ابعاد روانی و اجتماعی سلامت نسبتاً غفلت شدهاست. بیشتر تحقیقات حوزه ارگونومی از نوع مطالعات توصیفی، تحلیلی و مقطعی بود. درهمین راستا توجه بیشتر به مطالعات مداخلهای احساس میشود.


سودابه اسداللهی، ایمان دیانت، معین ندایی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: قیچی‌ها یکی از ابزار ضروری برای بسیاری از کارها از جمله خیاطی محسوب می‌شوند. طراحی نادرست قیچیهای خیاطی می‌تواند باعث بروز آسیبها و عوارض اسکلتی-عضلانی در میان کاربران شود.
هدف: هدف از مطالعه حاضر ارزیابی نیروی چنگشی ظریف و پوسچر مچ دست کاربران در حین کار با سه مدل قیچی طراحی شده و نوع موجود در بازار بود.
روش کار: قیچی نوع ۱ دارای دستگیره خمیده بود (برای بهبود پوسچر مچ دست). در قیچی نوع ۲ حلقه بالایی قیچی به تیغه‌های برش نزدیک‌تر شده بود (جهت کاهش دامنه حرکتی و ابداکشن انگشت سشت) و در قیچی نوع ۳ شکل حلقه پایینی قیچی به صورت نیم حلقه درآمده بود (برای کاهش ناراحتی دست و انگشتان). نیروی چنگشی ظریف انگشتان با استفاده از دستگاه Pinch gauge و پوسچر مچ دست شامل فلکشن/اکستنشن (Flexion/Extension) و انحراف به سمت زند زیرین/زبرین (Ulnar/Radial deviation) به روش مشاهده‌ای ثبت گردید.
یافته‌ها: نتایج مطالعه تأثیر معنی دار طراحی قیچی‌های خیاطی را بر شاخص‌های نیروی چنگشی ظریف انگشتان (۰۱/۰ > P) و پوسچر مچ دست در جهت U/R نشان داد (۰۰۱/۰ > P). کمترین میزان کاهش نیروی چنگشی ظریف بین قبل و بعد از کار با هر قیچی مربوط به قیچی نوع ۲ بود (۴/۲%)، در حالی که بیشترین کاهش میزان نیرو برای قیچیهای رایج در بازار ثبت گردید (۷%). وضعیت‌های طبیعی‌تری از حالت U/R مچ دست برای قیچی نوع ۱ (۸۳%) در مقایسه با سایر طراحیها ثبت گردید.
نتیجه گیری: قیچی نوع ۲ که بر اساس کاهش دامنه حرکتی و ابداکشن انگشت سشت طراحی شده بود، بهبود قابل ملاحظه‌ای را از نظر نیروی چنگشی ظریف انگشتان در مقایسه با نوع رایج در بازار نشان داد.


مجید جلیلی، فرزاد ناظم،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: کاربست و تفسیر آزمون ۶ دقیقه پیاده روی (۶MWT) در حوزه بالینی، توانبخشی و ورزشی نیازمند وجود مقادیر مرجع آزمون ۶MWT است. هدف این پژوهش طراحی و اعتبار سنجی مدل پیشگوی آزمون ۶MWT در پسران سالم کودک و نوجوان ایرانی می‌باشد.
روش کار: آزمون ۶MWT و متغیرهای آنتروپومتریک در ۳۹۱ پسر سالم ۸ تا ۱۷ ساله به روش استاندارد اندازه گیری شدند. برای بررسی ارتباط مسافت پیموده شده در آزمون ۶MWT با متغیرهای مستقل از همبستگی پیرسون استفاده شد. برای طراحی مدل پیشگوی آزمون ۶MWT، از رگرسیون خطی چند متغیره استفاده شد. به منظور ارزیابی صحت مدل پیشگوی ۶MWT، مسافت اندازه گیری شده و پیشگویی شده در آزمون ۶MWT با هم مقایسه شدند.
یافته‌ها: همبستگی معناداری بین متغیرهای آنتروپومتریک با مسافت اندازه گیری شده در آزمون ۶MWT مشاهده شد (۰۰۱/۰ > P).. متغیرهای سن و BMI می‌توانند ۶۳% از تغییرپذیری آزمون ۶MWT پسران کودک و نوجوان را تبیین کنند (۰۰۱/۰ > P، ۳۶ متر = SEE، ۶۲۷/۰ = r۲). صحت مدل بومی پیشگوی آزمون ۶MWT با مشاهده ارتباط چشمگیر مسافت اندازه گیری شده و پیشگویی شده در آزمون ۶MWT تأیید شد (۰۰۱/۰ > P، ۷۹/۰ = r۲).
نتیجه گیری: این اولین مطالعه جهت ارائه مقادیر مرجع آزمون ۶MWT در ایران است. با بهره گیری از مدل پیشگوی ۶MWT پزشک، فیزیوتراپ و یا مربی ورزش و تندرستی می‌تواند بازخورد صحیحی از مداخلات دارویی و بازتوانی اعمال شده بر روی بیمار دریافت نماید.
 


رضا طهماسبی، مجید معتمدزاده، صدف ترکاشوند، مهرداد عنبریان، مریم فرهادیان،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: بسیاری از کارگران از جمله جوشکاران، در طول نوبت‌کاری و هنگام کار پوسچرهای نامناسبی دارند، بررسی چنین پوسچرهایی به منظور انجام اقدامات اصلاحی اهمیت بسزایی دارد. از این رو مطالعۀ حاضر با هدف ارزیابی فعالیت عضلات جوشکاران در پوسچرهای رایج جوشکاری در خطوط انتقال گاز انجام شد.
روش­ کار: این مطالعۀ مقطعی از نوع توصیفی ـ تحلیلی روی ۱۵ نفر از جوشکاران منطقۀ هفت عملیات انتقال گاز انجام شد. پس از انجام بررسی‌های لازم، سه پوسچر که بیشترین استفاده را در خطوط انتقال گاز داشتند، به منظور ارزیابی فعالیت عضلات شناسایی شد. فعالیت الکترومیوگرافی سطحی عضلات راست کنندۀ ستون مهره‌ای، دوسر رانی، پهن داخلی، دوقلوی داخلی، دوقلوی خارجی، درشت‌نی قدامی، راست شکمی، مایل داخلی شکم، مایل خارجی شکم و نیم وتری در سه پوسچر در این مطالعه ثبت و براساس حداکثر انقباض ارادی (MVC) تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که میانگین فعالیت عضلات در پوسچر زانوزده به صورت معناداری نسبت به دو پوسچر دیگر کمتر بود (P<۰/۰۰۱). مقایسۀ میانگین فعالیت هر عضله در پوسچرهای ارزیابی شده نشان داد که بیشترین فعالیت مربوط به عضلات درشت‌نی قدامی، پهن داخلی و دوسر رانی بود. عضلات شکم کمترین فعالیت را داشتند.
نتیجه گیری: فعالیت عضلات جوشکاران در پوسچرهای ارزیابی شده بسیار بالا بود. براساس یافته‌های این مطالعه، فعالیت عضلات به‌شدت تحت تأثیر نوع پوسچر و زاویۀ مفاصل بود. به‌طوری‌که فعالیت عضلات در پوسچر زانوزده با توجه به زاویه مناسب مفاصل و انتقال مستقیم نیروی وزن بدن نسبت به دو پوسچر دیگر کم بود.

سعیده مشگین، رحمان شیخ حسینی، رامین بلوچی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده از سرگرمی‌های الکترونیکی به شکل‌های گوناگون باعث اشغال بخش عمده‌ای از اوقات ‌فراغت گروه‌های سنی مختلف به‌ویژه کودکان و نوجوانان شده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی ارتباط بین پوسچر تنۀ فوقانی با میزان فعالیت جسمانی، ابعاد روانی و استفاده از سرگرمی‌های الکترونیکی بود.
روش کار: در این تحقیق مقطعی، ۱۶۰ نفر از دانش‌آموزان دختر ۱۲-۷ سالۀ ساکن منطقۀ ۱۷ تهران انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل فرم کوتاه پرسش‌نامۀ میزان فعالیت جسمانی، (IPAQ)، پرسش‌نامۀ اطلاعات فردی مشتمل بر سؤالاتی دربارۀ تعداد ساعات استفاده از سرگرمی‌های الکترونیکی، پرسش‌نامۀ اضطراب (RCMAS) و پرسش‌نامۀ افسردگی کودکان ماریا کواس (CDI) بود. برای اندازه‌گیری زاویۀ سربه‌جلو و شانه‌گرد از روش فوتوگرامتریک و برای اندازه‌گیری زاویۀ کایفوز از خط‌کش منعطف استفاده شد. برای تجزیه‌وتحلیل اطلاعات جمع‌آوری‌شده، از آزمون رگرسیون خطی و در سطح اطمینان ۹۵% استفاده شد ( ۰/۰۵ > P).
یافته‌ها: بین افسردگی و اضطراب دانش‌آموزان با زاویۀ سربه‌جلو و بین افسردگی و سرگرمی‌های الکترونیکی با زاویۀ کایفوز ارتباط معناداری وجود دارد ( ۰/۰۵>P). اما ارتباط معنی‌داری بین زاویۀ شانه‌گرد و ابعاد روانی و فعالیت جسمانی مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: ارتباط نزدیکی بین عوامل روان‌شناختی و پوسچر تنۀ فوقانی در دانش‌آموزان دختر مقطع ابتدایی شهر تهران مشاهده شد و این موضوع بهتر است در طراحی برنامه‌های پیشگیری و درمان مدنظر قرار گیرد.

 

بهرام ایپکی،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: پارکینسون بیماری پیشرونده سیستم عصبی است که با تأثیرگذاشتن بر حرکت‌های بدن، کیفیت زندگی بیماران را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و انجام وظایف روزانه مثل غذاخوردن را برای آنها دشوار و زمان‌بر می‌کند. هدف این مطالعه بهبود وضعیت راحتی بیماران پارکینسون، هنگام غذاخوردن به کمک شناسایی مشکلات ارگونومیک و طراحی محصول برای آن بوده است.
روش‌کار: ۱۲ بیمار پارکینسون با روش نمونه‌گیری تصادفی ساده وارد مطالعه شدند. بدین ترتیب هنگام غذا‌خوردن بیمار از طریق مصاحبه ترجمه‌شده بخش Discomfort Questionnaire نرم‌افزار ErgoFellow و مشاهده مستقیم، اطلاعات لازم جمع‌آوری شد و پس از تحلیل نهایی و استخراج دستورالعمل‌های طراحی، ایده‌های طراحی اسکچ، و به کمک AHP ارزیابی شد تا طرح نهایی شکل بگیرد.
یافته‌ها: میانگین نرخ سختی ۱۰/۶ از ۷ (۱/
۵۱۴) داده‌های Discomfort Questionnaire در قسمت‌های دست و انگشتان، مچ دست، بازوها، آرنج، گردن، ناحیه کمر بالا تنه و شانه‌های بدن هنگام غذاخوردن بیماران نشان داد نسبت به دیگر قسمت‌های بدن، وضعیت غیرارگونومیک پوسچر شدیدتر است. مشاهدات نیز مشخص کرد برای نزدیک‌شدن دهان بیمار به غذا تغییراتی غیرارگونومیک در پوسچر آن ایجاد می‌شود و به همین جهت طراحی محصول باید به کمک داده‌های آنتروپومتریک صورت بگیرد.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد کاهش فاصله دهان تا غذا، ناراحتی و خستگی بیمار را کاهش خواهد داد. از همین رو به کمک داده‌های آنتروپومتریک، ظرفی با قابلیت تنظیم ارتفاع طراحی شد و توسعه یافت که سبب بهبود وضعیت پوسچر و کاهش سختی بیمار حین غذا خوردن می‌شود.
 

بهرام ایپکی، زهرا مریخ پور،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از نکات مهم در طراحی کاربرمحور، توجه به شرایط فیزیکی و روانی کاربر و خطاهای ناشی از طراحی نامطلوب است. سیستم تغییر دندۀ دوچرخه و اهرم آن، از پیچیده‌ترین اجزای دوچرخه است که تعاملات فیزیکی و روانی متعدد کاربران با آن منجر به تأثیراتی بر جسم و روان آنها می‌شود. هدف از این پژوهش، شناخت دقیق نیازهای دوچرخه‌سواران در تعامل با محصول و طراحی محصول برای آن است.
روش ‌کار: در این پژوهش ابتدا با روش AEIOU تحلیلی کیفی صورت گرفت. در ادامه ۵۰ دوچرخه‌سوار دانشگاه هنر اسلامی تبریز با روش نمونه‌گیری غیرتصادفی دردسترس پژوهش قرار گرفتند و با سنجش مطلوبیت ۳ آزمودنی، از آنها نظرسنجی کمّی به عمل آمد. پس از آماده‌سازی پیش‌نیازهای طراحی، با استفاده از تکنیک اسکمپر، ایده‌هایی ارائه و با روش DFV ارزیابی شد و ایدۀ ‌نهایی شکل گرفت.
یافته‌ها: یافته‌های اولیه نشان داد که کاربران حین تغییردنده با مشکلات روانی نسبت به مشکلات فیزیکی بیشتر مواجه می‌شوند. همچنین طبق سنجش مطلوبیت، آزمودنی (۲) با مجموع امتیاز ۸۸۳ و میزان نسبت مطلوبیت ۱.۲۱۲ نسبت به آزمودنی (۳) و ۱.۲۵۶ نسبت به آزمودنی (۱) از نظر کاربران، مطلوب‌ترین محصول بود که این مسئله نشان داد میزان مطلوبیت با سادگی طراحی آزمودنی‌ها رابطۀ مستقیم دارد.
نتیجه‌گیری: از آنجایی که بیشتر اشتباهات کاربران در درک جابه‌جایی منطقی دنده‌ها منجر به نامطلوب‌بودن شرایط تعویض دندۀ دوچرخه می‌شود. طراحی محصول مدنظر با تمرکز بر کاهش خطای کاربر و تعداد عملکردهای اضافی، تسریع در فرایند تصمیم‌گیری کاربر و بدون آسیب‌رسانی به سیستم تعویض دندۀ دوچرخه صورت گرفت.

 

افشین مرزبان، عبداله حیاتی،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: عملیات برداشت یکی از مهم‌ترین مراحل تولید میوه خرما است که عمدتاً در ایران به‌صورت سنتی انجام می‌شود. به دلیل نیاز مبرم این عملیات به فعالیت‌های فیزیکی و طاقت‌فرسا، نیروی کار با مخاطرات شغلی فراوانی در این عملیات روبه‌رو است که معمولاً بیماری‌های شغلی و کاهش بهره‌وری آنها را به همراه دارد.
روش کار: در این مطالعه بیست و سه کارگر، برای تعیین فعالیت‌های بحرانی عملیات برداشت دستی میوه خرما بررسی شدند. این عملیات متشکل از عملیات بالای نخل خرما (شامل فعالیت‌های بالا رفتن از نخل، برش خوشه‌ها و پایین آمدن از نخل) و عملیات پایین نخل خرما (شامل فعالیت‌های تکاندن خوشه‌ها، جداکردن برخی میوه‌های ناسالم و ریختن میوه‌ها درون جعبه) بود. به‌منظور تعیین فعالیت‌های بحرانی از ارزیابی‌های فیزیولوژیکی (ضربان قلب و دامنه ضربان قلب) و فیزیکی (میزان درد و ناراحتی اعضای بدن) استفاده شد.
یافته‌ها: عملیات بالای نخل با ضربان قلب و دامنه ضربان قلب به‌ترتیب ۲۹/۴ و
۱۷۷/۸ درصد نسبت به عملیات پایین نخل، فشار فیزیولوژیکی بیشتری به کارگر وارد می‌کند. کارگران عملیات بالای نخل خرما به درد ناحیه کمر و کف پا مبتلا بودند؛ در حالی که کارگران عملیات پایین نخل خرما تنها در ناحیه کمر درد داشتند.
نتیجه‌گیری: بررسی‌ها نشان داد عملیات بالای نخل عملیات بحرانی برداشت سنتی میوه خرما است. فعالیت بالا رفتن از نخل بیشترین فشار فیزیولوژیکی را به دلیل حرکت در خلاف جهت گرانش زمین ایجاد می‌کند؛ در حالی که فعالیت پایین آمدن از نخل به دلیل حرکت کارگر در جهت گرانش زمین، فشار فیزیولوژیکی کمتری داشت و فعالیت بالا رفتن از نخل بین فعالیت‌های مربوط به عملیات بالای نخل، بحرانی‌ترین عمل بود.

 

فخرالدین قاسمی، کامران غلامی زاده، امین دوستی-ایرانی، رامین رحمانی،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: اندام فوقانی انتهایی از مستعدترین نقاط بدن در بروز اختلالات اسکلتی-عضلانی هستند؛ از این‌رو انتخاب بهترین تکنیک برای ارزیابی ریسک ارگونومیکی آنها بسیار مهم است. هدف مطالعه حاضر مقایسه دو تکنیک شاخص استرین (SI) و حد مجاز مواجهه برای سطح حرکات دست (ACGIH-HAL) و بررسی ارتباط آنها با شدت علائم سندرم تونل کارپ در قصابان است.
روش کار: جمعیت مطالعه این پژوهش همه قصابان شهر همدان هستند. پس از مشاهده فعالیت‌های کاری آنها، ارزیابی‌ها با استفاده از هر دو تکنیک انجام شد. اندازه‌گیری شدت علائم سندرم تونل کارپ نیز با استفاده از پرسشنامه بوستون صورت گرفت و ضریب کاپا برای تعیین میزان توافق دو تکنیک استفاده شد. همچنین ارتباط میان سطوح ریسک پیش‌بینی‌شده به ‌کمک دو تکنیک و شدت علائم سندرم تونل کارپ با تعدیل اثر متغیرهای فردی اثرگذار از قبیل سن، شاخص توده بدن و شاخص مچ دست، با استفاده از تحلیل رگرسیون مشخص شد.
یافته‌ها: در این پژوهش، ۱۵۲ قصاب ارزیابی شدند. تکنیک‌های SI و ACGIH-HAL به‌ترتیب ۷۶ و ۱۰۲ مورد را با ریسک کم (۶۹ مورد مشابهت)، ۴۰ و ۲۷ مورد را با ریسک متوسط (۸ مورد مشابهت) و ۳۶ و ۲۳ مورد را با ریسک بالا (۱۸ مورد مشابهت) بررسی کردند. ضریب کاپای دو تکنیک ۳۶/۰ به دست آمد (۰/۰۰۱>P). با تعدیل اثر فاکتورهای فردی، هر دو تکنیک ارتباط معنا‌داری با شدت علائم سندرم تونل کارپ داشتند، اما ارتباط تکنیک SI بالاتر بود.
نتیجه‌گیری: تکنیک SI در مقایسه با تکنیک ACGIH-HAL برآورد بالاتری از ریسک دارد و به نظر می‌رسد قدرت پیش‌بینی‌کنندگی تکنیک SI بیشتر از تکنیک ACGIH-HAL باشد.

 

اسماعیل شجاع، علی چوپانی، معصومه قرائی، محسن قنبری،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده از ابزار مناسب جهت ارزیابی ریسک ارگونومیک ابتلا به اختلالات اسکلتی-عضلانی، نقش مهمی در کنترل این مخاطرات و تأمین سلامت نیروی کار دارد. هدف از این مطالعه، امکان‌سنجی به‌کارگیری روش WERA (ارزیابی ریسک ارگونومیک محیط کار) به‌منظور ارزیابی ریسک ابتلا به اختلالات اسکلتی‌-عضلانی از طریق بررسی همبستگی آن با روش QEC (ارزیابی سریع مواجهه) بود.
روش­ کار: این مطالعه توصیفی‌‌تحلیلی روی ۷۲ نفر از کارکنان بخش‌های کارگاهی یک صنعت آجرپزی مدرن در مشاغل مختلف انجام شد. ابزارهای جمع‌آوری داده‌ها، پرسش‌نامه نوردیک جهت بررسی شیوع اختلالات ‌اسکلتی-عضلانی در ۱۲ ماه گذشته و دو روش WERA و QEC برای ارزیابی ریسک ارگونومیک ابتلا به اختلالات اسکلتی-عضلانی بودند. داده‌ها توسط نرم‌افزار SPSS نسخه ۱۸ تحلیل شد.
یافته‌ها: شیوع اختلالات در پشت، شانه‌ها، گردن و مچ دست به ترتیب ۴۱/۷، ۲۰/۸، ۱۶/۷ و ۳۳/۳ درصد بود. نتایج روش WERA نشان داد ۸۸/۹ درصد از افراد دارای اولویت اقدام اصلاحی متوسط و ۱۱/۱ درصد دارای اولویت اقدام اصلاحی بالا بودند. در روش QEC، ۶/۹ درصد، ۲۰/۸ درصد، ۴۸/۶ درصد و ۲۳/۷ درصد از افراد به ترتیب دارای سطح مواجهه یک، دو، سه و چهار بودند. همبستگی بین نمره کل QEC و شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی حاصل از پرسش‌نامه نوردیک، ۰/۰۳۸   P=و ۰/۶۷ r= بود. ضریب همبستگی بین نمرات نهایی حاصل از دو روش ۰/۰۲۱   P=و ۰/۵۳ r=  بود.
نتیجه گیری: بررسی همبستگی بین میانگین نمرات دو روش نشان از وجود همبستگی متوسط بین آنها دارد. همبستگی بین شیوع اختلالات و نمرات حاصل از QEC و WERA نشان داد نتایج QEC با نتایج نوردیک مطابقت بیشتری دارد و می‌توان گفت به‌کارگیری روش QEC نسبت به روش WERA برای ارزیابی ریسک ارگونومیک ابتلا به اختلالات اسکلتی-عضلانی برای وظایف مختلف مناسب‌تر بود.


الناز رجبی شاملی، رحمان شیخ حسینی، شکیبا اسدی ملردی،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: اختلالات عضلانی-اسکلتی در دانش‌آموزان شیوع زیادی دارد که عوامل مختلفی را برای آن می‌توان در نظر گرفت. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط ارگونومی میز و صندلی کلاس بر پاسچر دانش‌آموزان و ارتباط آن با اختلالات عضلانی-اسکلتی در دانش‌آموزان مقطع ششم ابتدایی شهر کرج انجام شد.
روش کار: در این تحقیق مقطعی، ۳۴۶ دانش‌آموز پسر از مقطع ششم ابتدائی شهر کرج انتخاب شدند. به منظور اندازه‌گیری زوایای کایفوز سینه‌ای و لوردوز کمری، یک خط‌کش منعطف به کار رفت. برای ثبت اطلاعات ارگونومی و آنتروپومتری دانش‌آموزان از خط‌کش فلزی ۵۰ سانتی‌متری استفاده شد. برای تحلیل اطلاعات از آزمون همبستگی اسپیرمن در سطح معناداری ۰/۰۵ استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد ارتفاع میز، عمق نیمکت و ارتفاع نیمکت به ترتیب فقط در ۱۸ درصد، ۱۲ درصد و ۵۰ درصد دانش‌آموزان در حالت ارگونومی نرمال قرار دارد. بین عمق نیمکت و نمره کامل نوردیک، رابطه معنی‌دار منفی مشاهده شد.
نتیجه گیری: وضعیت ارگونومی میز و نیمکت مدارس ابتدایی شهر کرج در مقطع ششم ابتدایی در حد قابل قبول نبود. بنابراین، پیشنهاد می‌کنیم برای جلوگیری از عواقب احتمالی آن، استانداردسازی ارگونومیک میز و نیمکت مدارس در دستور کار قرار گیرد.


مسعود فیضی، حسین نوید، ایمان دیانت،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: کمباین‌های برداشت کشاورزی نقش مهمی را در تولید غلات ایفا می‌کنند. یک کاربر کمباین تقریباً تمامی امور مربوط به برداشت را در یک پوسچر نشسته انجام می‌دهد. صندلی به‌عنوان رابط بین سیستم بیومکانیکی بدن کاربر و سیستم مکانیکی کمباین، تأثیر فراوانی بر ایمنی، سلامتی و راحتی دارد. بدون در نظر گرفتن خصوصیات آنتروپومتریک جامعه کاربران در طراحی ابعادی، دستیابی به یک طراحی موفقیت آمیز امکان‌پذیر نیست. در مطالعه حاضر، به بررسی تناسب بین ابعاد صندلی کمباین‌های مرسوم در ایران با ابعاد آنتروپومتریک کاربران ایرانی پرداخته شده است.
روش کار: این مطالعه در شهرستان بیجار، وسیع‌ترین شهرستان استان کردستان در غرب ایران انجام شد. هشت بعد آنتروپومتریک شامل وزن، قد، ارتفاع شانه، ارتفاع آرنج، ارتفاع رکبی، طول باسن-رکبی، عرض شانه و عرض باسن بر روی نمونه‌ای از کاربران اندازه‌گیری شد. تناسب عرض نشیمن‌گاه، عرض بالایی پشتی، عرض پایینی پشتی، ارتفاع نشیمن‌گاه، ارتفاع دسته، عمق نشیمن‌گاه و ارتفاع پشتی بر اساس روابط منطقی موجود مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: عدم تناسب قابل توجهی بین ابعاد صندلی‌های مورد بررسی و ابعاد آنتروپومتریک کاربران وجود داشت. انتخاب مقادیر ۴۴۰، ۳۷۰، ۴۴۰، ۴۱۰، ۲۶۰، ۴۳۰ و ۴۱۵ میلی‌متر برای عرض نشیمن‌گاه، عرض بالایی پشتی، عرض پایینی پشتی، ارتفاع نشیمن‌گاه، ارتفاع دسته، عمق نشیمن‌گاه و ارتفاع پشتی می‌تواند تناسب را به مقادیری بین ۶۲/۲ تا ۱۰۰ درصد افزایش دهد.
بحث: ابعاد صندلی کمباین‌های موجود، برای جامعه ایرانی مناسب نیست. اما، با در نظر گرفتن ابعاد آنتروپومتریک کاربران می‌توان صندلی‌های را به لحاظ ارگونومیکی بهبود بخشید. لازم  به ذکر است که طراحی بر پایه استانداردهای ملّی و بین‌المللی نمی‌تواند تناسب ابعادی صندلی‌ها را تضمین نماید.


صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله ارگونومی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Ergonomics

Designed & Developed by : Yektaweb