پیام خود را بنویسید

جستجو در مقالات منتشر شده


۹ نتیجه برای مرد

تیمور اللهیاری، سارا هدایتی، حمیدرضا خلخالی، فریبا قادری،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: جابجایی دستی بیمار یکی از ریسک فاکتورهای مهم در بروز اختلالات اسکلتی عضلانی در بین کارکنان مراقبتهای بهداشتی می باشد. هدف این مطالعه تخمین بار مکانیکی وارده بر کمر در وظایف جابجایی دستی بیمار در کارکنان است. روشها: در این مطالعه، ۱۰ نفر از کارکنان مراقبتهای بهداشتی وظایف معمول جابجایی دستی بیمار را به صورت یک نفره و دو نفره انجام دادند. از این افراد جهت تعیین پوسچر از دو بعد مقابل و پهلو فیلمبرداری شد و به وسیله Force plateمقدار باری از وزن بیمار که کارکنان جابجا می کنند تعیین گردید. سپس با داده های جمع آوری شده نیروهای وارد به کمر طی انجام وظایف جابجایی دستی بیمار به وسیله ۳DSSPP برآورد شد. نتایج: یافته ها نشان داد در بین ۴ وظیفه مورد مطالعه بیشترین نیروی فشاری وارد بر دیسک مهره های L۴/L۵ و L۵/S۱و نیروی برشی وارد بر دیسک بین مهره های L۴/L۵ به ترتیب ۸۶۳±۳۵۹۱، ۸۲۷±۳۳۴۲ و ۱۲۲±۲۵۲ نیوتن مربوط به نشاندن بیمار روی ویلچر و بیشترین نیروی برشی L۵/S۱، ۳۶±۴۳۲نیوتن به ترتیب مربوط به نشاندن بیمار روی تخت می باشد. میانگین نیرویهای وارد بر کمر طی انجام وظایف به جز وظیفه نشاندن بیمار روی ویلچر به صورت یک نفره و دو نفره اختلاف قابل ملاحظه ای وجود ندارد)۰۵/۰> P) بحث: در بین وظایف مورد مطالعه تنها وظیفه نشاندن بیمار روی ویلچر نیرویی بیش از حد توصیه شده NIOSH را بر کمر وارد می کند. حمل دستی دو نفره در بیشتر وظایف این مطالعه کاهش قابل ملاحظه ای ایجاد نکرده است لذا برای کاهش نیروهای وارد بر کمر نیاز به انجام مداخلات ارگونومیکی از جمله طراحی تخت، استقرار مناسب تختها و آموزش می باشد.
نعیمه اسدی، علیرضا چوبینه، ساره کشاورزی، هادی دانشمندی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: بلند کردن دستی بار رایج‌ترین و پراسترس‌ترین فعالیت حمل دستی بار محسوب می‌شود که از نظر فشار بیومکانیکی وارد بر بدن و به‌ویژه ستون فقرات در رتبه نخست قرار دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان ناراحتی‌های اسکلتی عضلانی و تخمین بار مکانیکی وارده به کمر در کارگران دارای فعالیت بلند کردن دستی بار صورت پذیرفت.

مواد و روش­ ها: این مطالعه مقطعی بر روی ۱۲۰ نفر از کارگران دارای وظیفه بلند کردن دستی بار در ۷ صنعت شهر شیراز انجام گرفت. برای تعیین شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی از پرسشنامه نوردیک و برای برآورد نیروهای وارد به کمر طی انجام وظایف بلند کردن بار از نرم‌افزار ۳DSSPP استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS (نسخه ۱۹) صورت پذیرفت.

یافته­ ها: نتایج نشان داد که بیش‌ترین فراوانی ناراحتی‌های اسکلتی عضلانی مربوط به اندام کمر می‌باشد (۶۸/۳% ). نتایج ارزیابی با نرم‌افزار ۳DSSPP نیز مشخص کرد که نیروهای فشاری و برشی وارده به دیسک L۵/S۱ به ترتیب در ۱۷/۵ و ۱۰/۸ درصد از کارگران مورد مطالعه بالاتر از حد مجاز بوده است. شیوع کمردرد در سطوح مختلف نیروهای فشاری و برشی وارد به دیسک دارای اختلاف معنی‌دار نبود (p>۰/۰۵ ). شاید این موضوع محدودیت این روش در ارزیابی فراگیر بار وارده به ستون فقرات باشد.

نتیجه­ گیری: شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی به‌ویژه کمردرد در افراد مورد مطالعه بالاست. سطح ریسک ناشی از نیروهای فشاری و برشی در درصد کمی از کارگران مورد مطالعه از حد مجاز فراتر رفته است. نرم‌افزار ۳DSSPP می‌تواند در ارزیابی فشار وارده به ستون فقرات محدودیت‌هایی داشته باشد. 

     


راضیه مرشدی، مطره بوعذار، داود افشاری، کامبیز احمدی انگالی، مریم ملک زاده،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده

 

مقدمه: وظایف بلند کردن دستی بار بطور گسترده در بسیاری مشاغل وجود دارد. پرسنل شاغل در بخش­های درمانی به ­­­­­­به دلیل بلند کردن دستی بار ، در معرض ریسک بالای اختلالات اسکلتی- عضلانی هستند. شیوه نادرست بلند کردن بار، یک ریسک­ فاکتور مهم برای ایجاد کمردرد محسوب می­شود. هدف از انجام این مطالعه، تحلیل بیومکانیکی بارهای وارد بر کمر کمک بهیاران در فعالیت جابه‌جایی دستی کارتن­های سرم ۱۲,۵ کیلوگرمی در بیمارستان و ارائه راهکارهای ارگونومیکی مؤثر در پیشگیری از کمردرد می­باشد.

مواد و روش­ها: این مطالعه به‌صورت تحلیلی در یکی از بیمارستان­های شهرستان اهواز در سال ۱۳۹۲ انجام شده است. پوسچرهای مورد ارزیابی از طریق مشاهده و عکس‌برداری، نمونه‌برداری شدند. سپس شاخص بلند­کردن بار کمپلکس، بوسیله معادله NIOSH و تخمین نیروهای فشاری وارده به مهره­های L۵/S۱ به ‌عنوان شاخص کمی با استفاده از نرم­افزار۳DSSPP، طی۲ مرحله قبل و بعد از مداخله محاسبه شد. سپس نتایج با استفاده از آزمون­های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که بیشترین مقدار RWL در ردیف بالا ۹,۸۹ کیلوگرم و کمترین مقدار آن در ردیف پایین ۵.۴۴ کیلوگرم می‌باشد. بیشترین و کمترین میزان نیروی فشاری نیز در ردیف‌های پایین و بالا به ترتیب ۶۷۲۷ و ۳۷۰۷ نیوتن می‌باشد. نتایج آزمون‌های آماری نشان داد کاهش معنی­داری بین مقادیر شاخص کمپلکس بلند کردن بار (CLI) و همچنین میانگین نیروی فشاری در قبل و بعد از اعمال اصلاحات در ایستگاه کار می­باشد. 

نتیجه‌گیری: از طریق تحلیل بیومکانیکی ایستگاه­های کار به‌ صورت کمی و کیفی می­توان ارزیابی دقیق‌تری انجام داد و شرایط ارگونومیکی ایستگاه­های کار را  با دقت بیشتری اصلاح و تعدیل نمود.


زهره یزدی، مهناز عباسی، فرشته شمسی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: کمردرد شایعترین علت سندرم درد مزمن است که منجر به محدودیت فعالیت در افراد جوانتر از ۴۵ سال میشود. مطالعه حاضر با هدف بررسی شدت محدودیت کاری در بیماران دچار کمردرد حاد و مزمن انجام شده است.

روش کار: ۹۰ نفر بیمار مبتلا به کمردرد حاد یا مزمن که در مدت ۳ ماه دوم سال ۹۳ به درمانگاه روماتولوژی بیمارستان بوعلی مراجعه کرده بودند، به صورت نمونهگیری در دسترس در این مطالعه مقطعی مورد بررسی قرار گرفتند. پرسشنامه حاوی اطلاعات دموگرافیک و زمان شروع کمردرد و علت آن از بیمار پرسیده شد. همچنین پرسشنامه ارزیابی محدودیت کاری از کلیه بیماران تکمیل گردید. شدت درد بیماران با استفاده از معیار VAS اندازه گیری شد. اطلاعات حاصل از طرح وارد نرمافزار آماری SPSS شده و با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی آنالیز شد.

یافتهها: یافته های پژوهش نشان داد که بیشترین علت کمر درد مراجعان مربوط به دیسکوپاتی (۷/۳۶%) ۳۳ بود و تفاوت معنی داری در زن و مرد از نظر شدت محدودیت کاری وجود نداشت (۶۶/۰ = P). بیماران دچار دیسکوپاتی شدیدترین محدودیت کاری را نشان دادند (۷۲%). همچنین مشخص شد رابطه بین شدت محدودیت کاری در بیماران و سن آنها معنی دار است و با بالارفتن سن شدت محدودیت کاری بالا میرود (۰۰۱/۰ ≥ P، ۴۲/۰= r). بین شدت درد و محدودیت های کاری رابطه معنیدار وجود داشت و با بالا رفتن شدت درد، شدت محدودیت کاری نیز بیشتر بود (۰۰۱/۰> P).

نتیجهگیری: نتایج مطالعهی ما نشان داد که با بالا رفتن سن و بیشتر شدن شدت درد، شدت محدودیت کاری ناشی از کمردرد نیز بیشتر می شود. همچنین بیشترین محدودیت کاری در بیماران دچار دیسکوپاتی دیده شد.


پژمان معتمدی، حسین نیکرو، کیوان حجازی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: لپتین، از ژن چاقی تولید شده، نقش کلیدی در تنظیم وزن دارد و به عنوان هورمون ضد چاقی بیان میشود. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی منتخب بر سطوح لپتین سرم، شاخصهای آنتروپومتریک و حداکثر اکسیژن مصرفی مردان چاق است.

روش کار: تعداد ۲۰ آزمودنی در دو گروه تجربی (۱۰ نفر) و کنترل (۱۰ نفر) به روش نمونهگیری در دسترس و هدفمند انتخاب شدند. برنامه تمرین هوازی شامل ۸ هفته تمرینات هوازی بود که در هر هفته ۳ جلسه و هر جلسه به مدت ۴۵ دقیقه با شدتی معادل ۵۵ تا ۶۰ درصد حداکثر ضربان قلب ذخیرهای اجرا شد. پیش از شروع و در پایان دوره تمرین هوازی، سطوح لپتین سرم، شاخصهای آنتروپومتریک و حداکثر اکسیژن مصرفی ارزیابی شد. برای مقایسه میانگینهای درون گروهی و بین گروهی به ترتیب از روش آماری تی استیودنت همبسته و مستقل استفاده شد. نتایج در سطح معنیداری (۰۵/۰ > P) آزمایش شدند.

یافتهها: گروه هشت هفته برنامه تمرین هوازی منجر به افزایش معنیداری در حداکثر اکسیژن مصرفی (۰۱/۰ = P) شد. مقادیر سرمی لپتین (۰۰۷/۰ = P)، وزن بدن (۰۰۲/۰ = P)، نمایه توده بدن (۰۰۳/۰ = P)، درصد چربی بدن (۰۰۲/۰ = P) و نسبت دورکمر به باسن (۰۱۳/۰ = P) در مردان چاق غیرفعال گروه تجربی کاهش معنیداری یافت. میانگینهای بین گروهی در متغیرهای وزن، نمایه توده بدن، درصدچربی بدن، نسبت دورکمر به باسن و حداکثر اکسیژن مصرفی در بین دو گروه تفاوت معنیدار داشت (۰۵/۰ < P).

نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد یک دوره تمرین هوازی منتخب، تأثیر مطلوبی بر بهبود سطوح لپتین سرم و حداکثر اکسیژن مصرفی مردان چاق دارد.


محسن تقی زاده، ایرج محبی، حمیدرضا خلخالی، پریا احمدی عربلو، آرزو طرفه، محمد حاج آقازاده،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: تناسب‌نداشتن ابزارهای دستی با دست انسان می‌تواند منجر به اختلال‌های اسکلتی عضلانی و کاهش کارایی شود. به‌منظور طراحی ابزارهای دستی، نیاز  به داده های آنتروپومتری جامعۀ هدف است. مطالعات اندکی، ابعاد آنتروپومتری دست ایرانی‌ها را گزارش کرده‌اند. بنابراین، هدف مطالعۀ حاضر، اندازه‌گیری مهم‌ترین ابعاد آنتروپومتری دست در جمعیتی از کارمندان شهر ارومیه بود. 
روش‌کار: در این مطالعه ۲۰ بعد دست غالب، برای ۳۴۵ شرکت کننده (۲۱۷ مرد و ۱۲۸ زن) با استفاده از کالیپر دیجیتال و متر نواری پلاستیکی اندازه‌گیری و صدک‌های مهم به تفکیک جنسیت گزارش شد. از آزمون t مستقل برای مقایسۀ میانگین ابعاد دست زنان و مردان استفاده و طول و پهنای دست با داده‌های مرتبط در مقالات منتشرشده مقایسه شد.
یافته‌ها: مقادیر صدک‏های ۵ام، ۵۰ام و ۹۵ام به تفکیک جنسیت محاسبه و به‌ شکلِ جدول ارائه شد. اندازۀ دست مردان، بزرگ‌تر از زنان بود. میانگین ابعاد دست مردان، تفاوت آماری معنی‌داری با ابعاد دست زنان داشت (۰/۰۰۱=P value). برعکس زنان، طول و پهنای دست مردان مطالعۀ حاضر با بیشتر جوامع مقایسه‌شده، تفاوت معنی‌داری داشت.
نتیجه‌گیری: طراحان یا واردکنندگان ابزارهای دستی و دستکش‌ها می‌توانند، از نتایج این مطالعه استفاده کنند. با توجه به اختلاف معنی‌دار ابعاد دست زنان با مردان، توصیه می‌شود در طراحی محصولات مدنظر برای هر جنس از داده‌های آنتروپومتری دست آنها استفاده شود.

سعید ایل‌بیگی، محسن ابراهیمی صدر، محمد اسماعیل افضل پور، هادی موذنی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: هدف این تحقیق، بررسی ارگونومی دستگاه‌­­های زیربغل و هوانورد فضای باز (پارکی) بر اساس آنتروپومتری کاربران مرد است.
روش ­کار: از بین کاربران مرد این دستگاه­‌ها، ۱۲۰ نفر از شهر تهران و در محدوده سنی بالای ۲۰ سال (۱۶/۲۷±۴۸/۳۸)، به عنوان نمونه انتخاب شدند. متغیرهای تحقیق، ابعاد دستگاه‌­­های مورد نظر و آنتروپومتری (ارتفاع رکبی، طول کفل رکبی و پهنای کفل) کاربران مرد بود. از شاقول، متر مهندسی، خط­‌کش­، گونیا و کیت آنتروپومتر استاتیک (کولیس)، برای اندازه‌­گیری ابعاد دستگاه­­‌ها و آنتروپومتری کاربران (طبق دستورالعمل فیزنت) استفاده شد. سپس با توجه به استانداردهای ارگونومی و بدن‌سازی، علم بیومکانیک حرکتی و نحوه استقرار بر روی دستگاه‌­­ها، تناسب دستگاه‌­ها مورد ارزیابی قرار گرفت. از آمار توصیفی برای توصیف داده­‌ها و از آزمون‌های T تک گروهه (آمار پارامتری) و دوجمله‌­ای (آمار ناپارامتری) برای آزمون فرضیه­‌ها استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین اکثر ابعاد مورد نظر از دستگاه‌­­ها، با ابعاد مربوطه و بهینه کاربران، تفاوت  معنی‌­داری وجود دارد (۰/۰۵>P value). بنابراین این دستگاه‌­­ها از نقطه نظر آنتروپومتری کاربران مرد، ارگونومیک نبوده و اتخاذ روشی جهت استانداردسازی این دستگاه‌­ها ضروری به نظر می‌­رسد.
نتیجه‌گیری: اکثر ابعاد دستگاه­‌های­ زیربغل و هوانورد فضای باز از نقطه نظر آنتروپومتری کاربران مرد، ارگونومیک نیست. این عدم تناسب می‌­تواند عوارض و آسیب­‌های جسمانی کاربران را به همراه داشته باشد. بنابراین کاربران در هنگام استفاده از این دستگاه­‌ها باید دقت لازم را به عمل آورده و از فعالیت با دستگاه‌­هایی که متناسب با ابعاد بدنی آن­ها نیست، دوری نمایند.



مجید شهبازی، جواد صراف‌زاده، سعید اخلاقی، حسین نگهبان،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۳ )
چکیده

اهداف: یکی از مباحث مطرح در بیماران کمردرد کنترل تعادل است. باوجودِ مطالعاتی که تاکنون انجام شده‌ است، مکانیسم کنترل تعادل در بیماران کمردرد، به‌خصوص در ‌شرایط بارگذاری در ارتفاع‌های مختلف، هنوز شناخته نشده‌ است. بنابراین، این مطالعه با هدف بررسی تأثیر ارتفاع بر تعادل در حین بار‌گذاری انجام شده است.
روش ‌‌‌کار: در این مطالعه مقطعی، ۵۴ بیمار کمردرد و ۲۰ فرد سالم مرد شرکت داشتند. ارزیابی کنترل تعادل با صفحه نیرو انجام شد. بیماران پایین گذاشتن بار از بالای سر تا سطح کمر و از سطح کمر تا زمین را به‌صورت تصادفی انجام دادند. میزان بار حدود ۱۰ درصد وزن شرکت‌کنندگان بود. سطح معنی داری ۵ درصد در نظر‌گرفته‌ شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که در مقایسه بین‌گروهی در حین گذاشتن بار از بالای سر تا سطح کمر و از سطح کمر تا سطح زمین متغیّرهای سرعت در جهت داخلی‌خارجی و قدامی‌خلفی و کلی و جابه‌جایی مرکز فشار درجهت قدامی‌خلفی اختلاف معنی‌داری وجود دارد
(P<۰/۰۵). نتایج مقایسه درون‌گروهی متغیّرها در افراد سالم و بیماران کمردرد نشان داد تمام متغیّرها، به‌جز سرعت درجهت قدامی‌خلفی در افراد سالم اختلاف معنی‌داری دارند (P<۰/۰۵). در حین گذاشتن بار در سطح پایین، هر دو گروه افزایش نوسان داشتند.
نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر نشان می‌دهد که هر گروه از فراد سالم و کمردرد در حین بار‌گذاری در ارتفاع پایین‌تر، در‌حالی‌که کمر خم شده باشد، تعادل کمتری را نشان می‌دهند که به نظر می‌رسد در ‌نظر ‌گرفتن این یافته‌ها جهت توان‌بخشی، تعیین شرایط شغلی و پیشگیری از حوادث در‌حین کار می‌تواند کمک‌کننده باشد.

فاطمه رضایی‌ پورمشیزی، بهروز حاجیلو، رشید حیدری مقدم، سارا عنبریان، مهرداد عنبریان،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۴ )
چکیده

زمینه و هدف: عضلات مرکزی بدن افراد مبتلا به کمردرد، الگوی متفاوتی از فعالیت را نسبت به گروه سالم حین بلندکردن بار نشان می­‌دهند. این موضوع ممکن است به علت تغییر مکانیسم‌­های کنترلی نخاعی نظیر سینرژی­‌های عضلانی باشد. هدف از این مطالعه مقایسه الگوی سینرژی منتخبی از عضلات مرکزی بدن و اندام تحتانی حین بلندکردن و پایین ­گذاشتن بار با دو روش متفاوت در زنان مبتلا به کمردرد غیراختصاصی در مقایسه با گروه سالم بود.
روش ­کار: در این مطالعه تعداد ۱۸ زن سالم و ۱۸ زن باسابقه کمردرد غیراختصاصی شرکت کردند. فعالیت ۸ عضله مرکزی بدن و اندام تحتانی حین بلندکردن بار به مقدار ۱۰ درصد جرم آزمودنی‌­­ها با دو تکنیک استوپ و اسکات ثبت شد. سپس با استفاده از روش الگوریتم فاکتورسازی ماتریس غیر منفی، الگوی سینرژی‌­­های عضلانی استخراج شد. از روش همبستگی پیرسون و تی مستقل جهت مقایسه الگوهای سینرژی استفاده شد (۰۵/۰p<).
یافته‌ها: بیماران مبتلابه کمردرد، الگوی سینرژی عضلانی متفاوتی در مقایسه با گروه سالم در هر دو تکنیک استوپ و اسکات داشتند. پیک الگوهای سینرژی عضلانی افراد بیمار در هر دو تکنیک با افراد سالم متفاوت بود؛ که در چرخه زمانی متفاوتی از بلندکردن بار ایجادشده بودند.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که افراد مبتلا به کمردرد غیراختصاصی از الگوهای سینرژی متفاوتی برای بلندکردن بار استفاده می­‌کنند و احتمال دارد سیستم کنترلی بدن در افراد مبتلا به کمردرد به‌صورت متفاوتی نسبت به افراد سالم پاسخ دهد. البته ممکن است که تغییرات مشاهده‌شده در وزن نسبی عضلات در افراد بیمار و سالم ناشی از تغییرات به وجود آمده در الگوهای سینرژی عضلانی باشد که نیازمند مطالعات بیشتر است.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله ارگونومی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Ergonomics

Designed & Developed by : Yektaweb