غزاله صادق زاده، سمیه رحمتی، فاطمه صادقی، امجد محمدی بلبان آباد، ابراهیم درویشی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( فصلنامه تخصصی انجمن ارگونومی و مهندسی عوامل انسانی ایران ۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: پاندمی و بحران ناشی از کرونا با به چالش کشیدن تشکیلات و تمهیدات بهداشتی و درمانی، باعث تلفات انسانی ناگوار در سطح جهان و ایران شده است. هدف این مطالعه، ارزیابی بار کار ذهنی و فرسودگی شغلی کارکنان درمانی در دوران پاندمی کووید-۱۹ در ایران است.
روش کار: پژوهش توصیفی ـ تحلیلی حاضر بر روی ۵۱۰ نفر از کارکنان درمانی و تشخیصی که به صورت تصادفی انتخاب شدند، در سه شهر تهران، اصفهان و سنندج در طول ماه های مرداد، شهریور و مهر سال ۱۳۹۹ انجام شد. ارزیابی فشار روانی کار و فرسودگی شغلی به ترتیب با استفاده از نرمافزار NASA-TLXو فرسودگی شغلی ماسلاچ انجام شده است. از آزمونهای آماری t-test، ANOVA و رگرسیون خطی چندمتغیره برای تجزیهوتحلیل دادهها به کمک بسته نرمافزاری STATA۱۴ استفاده شد.
یافتهها: میانگین بار کار ذهنی در کارکنان دارای ارتباط با بیماران مبتلا به کرونا، ۸/۱±۸۳/۷ و در افراد بدون ارتباط، ۹/۶±۷۹/۹ برآورد شد که از نظر آماری معنیدار بود. میانگین فرسودگی شغلی در آنها، بهترتیب ۱۶/۲±۷۹/۶ و ۱۶/۹±۷۹/۷ بود. نتایج حاصل از رگرسیون خطی نشان داد که متأهل بودن (۶/۵۷-=coefficient، ۰/۰۰۳= value P)، اشتغال به صورت طرحی (۱۲/۷۱-=coefficient، ۰/۰۰۲=P value) رابطه معکوس و کار در بیمارستانهای اصفهان (۲۱/۱۲=coefficient، ۰/۰۰۱<P value) رابطه مستقیمی با فرسودگی شغلی داشتند. جنسیت زن (۳/۶۱=coefficient، ۰/۰۰۱<P value)، داشتن ارتباط با بیماران کرونایی (۵/۹=coefficient، ۰/۰۰۱ value<P) رابطه ای مستقیم با میزان کار ذهنی داشتند.
نتیجهگیری: همهگیری کووید-۱۹ بر ابعاد مختلف فیزیکی و روانی کاری کارکنان درمانی، به ویژه زنان و کارکنان متأهل تأثیر گذاشته است؛ از این رو انجام مداخلات روانشناختی و اقدامات حمایتی برای حفظ سلامتی کارکنان در دوران همهگیری و بعد از آن ضروری است.
سیناز نیازی، فرزانه گندمی، لیلا غزاله، پرویز صوفیوند،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( فصلنامه تخصصی انجمن ارگونومی و مهندسی عوامل انسانی ایران ۱۴۰۲ )
چکیده
اهداف: یکی از اختلالات شایع اسکلتیعضلانی که تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی، سلامت و بازده کاری افراد می گذارد، گردن درد مزمن است. هزینههای سنگین درمانهای دارویی و جستوجوی راهکارهای درمانی ساده و کم هزینه امری اجتنابناپذیر است. تکنیکهای کشش و رهاسازی بافتی از راهکارهای مؤثر در اصلاح اختلالات اسکلتیعضلانی هستند. در این مطالعه، سعی شد که اثربخشی آنها در کنترل درد و بهبود عملکرد کارکنان مبتلا به گردن درد مزمن غیراختصاصی بررسی شود.
روش کار: در این مطالعهی نیمهتجربی با گروه های موازی و طرح پیش آزمونپس آزمون، ۳۹ کارمند مبتلا به گردن درد مزمن غیراختصاصی با میانگین سنی ۲۵ تا ۴۵ سال، بهروش غیرتصادفی و دردسترس، از بین کارمندان پشتمیزنشین انتخاب شدند. افراد بهطور تصادفی در سه گروه کشش، رهاسازی و کنترل تخصیص یافتند و به مدت شش هفته، مداخلات را دریافت کردند. در ابتدا و پس از شش هفته، شدت درد با معیار دیداری، خستگی کیفی با پرسشنامهی خستگی چندبعدی و کیفیت زندگی با استفاده از پرسشنامهی SF-۳۶ بررسی شد. برای مقایسهی میانگینها از آنالیز کواریانس یک راهه استفاده و سطح معناداری ۰/۰۵ در نظر گرفته شد.
یافتهها: مقایسههای درونگروهی نشان داد که شدت درد، کیفیت زندگی و خستگی در هر دو گروه مداخله، بهطور معناداری بهبود یافته است (۰/۰۵P<). تمرینات کششی و رهاسازی، هر دو بر بهبود متغیرها تأثیر معناداری داشتند (۰/۰۵P<)؛ اما برتری با گروه تمرینات رهاسازی بود.
نتیجهگیری: شش هفته تکنیک رهاسازی و کشش در بیماران دچار به گردندرد مزمن غیراختصاصی، باعث کاهش درد و کاهش خستگی و افزایش کیفیت زندگی آنها میشود.