ایرج محمدفام، طاهره اسکندری، مریم فرخ زاد،
دوره ۶، شماره ۳ - ( فصلنامه تخصصی انجمن ارگونومی و مهندسی عوامل انسانی ایران ۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: خطاهای انسانی عامل اصلی حوادث است. بروز این خطاها در استفاده از تجهیزات پزشکی میتواند به آسیب دیدن بیمار، از بین رفتن تجهیزات، تحمیل خسارات اقتصادی و خدشهدار شدن اعتبار بخشهای بهداشتی و درمانی منجر شود. ازاینرو شناسایی، ارزیابی و مدیریت خطاهای استفاده از این تجهیزات بسیار بحرانی به شمار میرود. این مطالعه با هدف کاهش ریسک خطاهای انسانی در استفاده از تجهیزات درمانی در یکی از بیمارستانهای کشور انجام شد.
روش کار: سیستم مطالعهشده دستگاه ونتیلاتور است که با توجه به کاربرد زیاد و بحرانهای احتمالی در استفاده از آن در بیمارستان، برای مطالعه انتخاب شد. شناسایی و ارزیابی خطاهای انسانی با استفاده از تکنیک آنالیز پیشبینانه خطا در کاربرد، کمیسازی خطاها و کاهش عدمقطعیت در برآورد میزان اهمیت خطاهای انسانی شناساییشده با منطق فازی، انجام شد.
یافتهها: ۳۳ خطا در استفاده از دستگاه ونتیلاتور شناسایی شد. فراوانترین انواع خطاها از نوع خطا در عمل (۷۲/۷۲%)، و مهمترین علت خطاها سهو و لغزش (۴۲/۴۲%) بوده است. اصلیترین پیامدهای اولیه در خطاهای شناساییشده، استریل نبودن دستگاه و امکان انتقال میکروب به بیمار بود. در ۴۲/۴۲ درصد موارد، خطاها فاقد امکان بازیابی بوده است. نتایج حاصل از تکنیک آنالیز پیشبینانه خطا در کاربرد و منطق فازی نشان داد بین نوع خطا و فراوانی رخداد آن و احتمال وقوع خطا ارتباطی وجود ندارد.
نتیجهگیری: در مطالعات خطاهای انسانی، استفاده تلفیقی از تکنیکهای شناسایی خطر و یک رویکرد کمیساز که احتمال وقوع خطاهای شناساییشده را تعیین کند، میتواند به کاهش عدم قطعیت در نتایج نهایی منجر شود.
اسماعیل هانی، مریم رفیعی، طاهره اسکندری،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( فصلنامه تخصصی انجمن ارگونومی و مهندسی عوامل انسانی ایران ۱۴۰۲ )
چکیده
اهداف: کارکنان اورژانس پیشبیمارستانی که ارائهی خدمات اولیهی پیشبیمارستانی را به عهده دارند، در معرض اختلالات جسمی و روانی قرار دارند. ازآنجاکه اختلالات اسکلتیعضلانی میتواند متأثر از استرس و خستگی شغلی باشد، این مطالعه با هدف ارتباط استرس و خستگی شغلی و میزان شیوع اختلالات اسکلتیعضلانی در کارکنان اورژانس پیشبیمارستانی شهرستان ساوه انجام شد.
روش کار: این مطالعهی توصیفیتحلیلی از نوع مقطعی در سال ۱۴۰۲ بود. ۸۸ نفر از پرسنل پایگاههای شهری و جادهای اورژانس پیشبیمارستانی شهرستان ساوه به روش سرشماری انتخاب شدند. جمعآوری دادهها با استفاده از پرسشنامههای استرس شغلی(HSE)، خستگی شغلی (MFI) و نوردیک بود. دادهها با نرمافزار SPSS۲۲ و با استفاده از آزمونهای t-test مستقل، آنالیز واریانس، رگرسیون پواسون و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند.
یافتهها: مناطق شایعتر درگیر اختلالات اسکلتیعضلانی کمر (۳۴/۱ درصد)، گردن (۱۹/۳ درصد) و ناحیهی فوقانی پشت (۱۹/۳ درصد) بهترتیب با فراوانی ۳۰، ۱۷ و ۱۷ نفر بود. میانگین نمرهی کلی استرس شغلی ۴/۰۹±۱۱۳/۵۲ و خستگی شغلی ۵/۰۶±۶۲/۹۵ به دست آمد. اختلالات اسکلتیعضلانی با وضعیت تأهل، محلکار، سن، سابقهی کار و تعداد ساعت کار ارتباط معنیداری داشت (۰/۰۵P≤). همچنین، بین استرس شغلی و خستگی شغلی (۰/۲۸P=)، اختلالات اسکلتیعضلانی و استرس شغلی (۰/۹۳P=) و اختلالات اسکلتیعضلانی و خستگی (۰/۴۴P=) ارتباط معنیداری وجود نداشت.
نتیجهگیری: شیوع اختلالات اسکتلیعضلانی نسبتاً بالا بود و با توجه به اینکه این اختلالات در افراد مجرد کمتر از افراد متأهل است و در افرادی که در شهر کار میکنند کمتر از افرادی است که در جاده مشغول به کار هستند، باید آموزشهای لازم به افراد با توجه به محل کارشان داده شود. با افزایش سن و سابقهی کار، اختلالات اسکلتیعضلانی بیشتر میشود که لازم است تهمیدات لازم دراینباره در نظر گرفته شود. همچنین، چون با افزایش ساعت کار اختلالات اسکلتیعضلانی بیشتر میشود، تعدیل ساعت کار و پرهیز از شیفتهای طولانیمدت ضروری است.
سلمان خزایی، مبین فقیه سلیمانی، سامان خسرونژاد، علی صفدری، انسیه جنابی، شکوفه اسکندری، عرفان ایوبی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( فصلنامه تخصصی انجمن ارگونومی و مهندسی عوامل انسانی ایران ۱۴۰۳ )
چکیده
اهداف: مسیرهای سببشناختی مختلفی در بروز افسردگی در کارکنان درمانی نقش دارند. در این مطالعه، تأثیر استرس ادراکشده و بیخوابی بر افسردگی در پرسنل درمانی شهر همدان بررسی شد.
روش کار: مطالعهی حاضر از نوع مقطعی بود که دربارهی کارکنان درمانی بیمارستانهای شهید بهشتی و سینا واقع در شهر همدان در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۲ اجرا شد. استرس ادراکشده با دو خردهمقیاس درماندگی ادراکشده و خودکارآمدی ادراکشده و بیخوابی و افسردگی با استفاده از پرسشنامهی اعتبارسنجیشده بررسی شد. تأثیر متغیرها بر افسردگی از طریق تحلیل مسیر بررسی شد.
یافتهها: تعداد ۲۳۵ نفر (۳۵/۷ درصد پرستار) از کادر درمان وارد تحلیلها شدند. جنسیت، سن، افزایش ساعت کار ماهیانه و تعداد شیفت شب در ماه بر افسردگی تأثیر معنیدار داشتند (۰/۰۵>P). تحلیل مسیر نشان داد که بهجز اثر خودکارآمدی ادراکشده روی بیخوابی، تمامی وزن رگرسیونی استانداردشده برای ارتباطها از نظر آماری معنیدار بودند (۰/۰۵>P). اندازهی تأثیر درماندگی ادراکشده بر افسردگی نسبت به سایر ارتباطها قویتر بود (۰/۴۰=وزن رگرسیونی استانداردشده). اثر مستقیم درماندگی ادراک شده و خودکارآمدی ادراک شده بر افسردگی یا اثر غیر مستقیم آن از طریق بی خوابی به عنوان متغیر میانجی، برازش تقریباً مناسبی بر دادهها داشت.
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه بیانگر این است که با اجرای برنامههای مداخلهای و پیشگیرانه بهمنظور کاهش استرس و بهبود وضعیت خواب، رخداد افسردگی در پرسنل درمانی به میزان درخور توجهی کاهش مییابد.